پرنسس تاریکی

خوشبختی همان لحظه ایست که احساس می کنی خدا کنارت نشسته و تو به احترامش از گناه فاصله می گیری.

 

 

 

نوشته شده در شنبه 18 / 1 / 1398برچسب:,ساعت 12:22 قبل از ظهر توسط سایه|

 

یا ابن الحسن !

دلم آرامش وارونه می خواهد...

 

 

 

 

نوشته شده در شنبه 18 / 1 / 1398برچسب:,ساعت 11:57 قبل از ظهر توسط سایه|

نوشته شده در پنج شنبه 11 / 4 / 1394برچسب:,ساعت 1:12 قبل از ظهر توسط سایه|

نوشته شده در پنج شنبه 11 / 4 / 1394برچسب:,ساعت 1:10 قبل از ظهر توسط سایه|

نوشته شده در پنج شنبه 11 / 4 / 1394برچسب:,ساعت 1:7 قبل از ظهر توسط سایه|

 

 

 

    به من رحم کن،بی قرارم... بیا

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 4 / 4 / 1394برچسب:,ساعت 1:2 بعد از ظهر توسط سایه|

نوشته شده در پنج شنبه 4 / 4 / 1394برچسب:,ساعت 12:48 قبل از ظهر توسط سایه|

 

 

 

          حجم تنهایی تو بیشتر از بودن ماست...

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 4 / 4 / 1394برچسب:,ساعت 12:21 قبل از ظهر توسط سایه|

 

خدایا!
هر چه دوست داشتم، از من گرفتی
به هرچه دل بستم، دلم را شکستی
به هر چه عشق ورزیدم، آن را زایل کردی
هر کجا قلبم آرامش یافت، تو مضطرب و مشوشش نمودی
هر وقت که دلم به جایی استقرار یافت، تو آواره ام کردی
هر زمان به چیزی امیدوار شدم، تو امیدم را کور نمودی...
تا به چیزی دل نبندم

و کسی را به جای تو نپرستم

و در جایی استقرار نیابم

و به جای تو به کسی دیگر، جایی دیگر و نقطه ای دیگر آرامش نیابم.
و فقط تو را بخواهم، تو را بخوانم، تو را بجویم و تو را بپرستم.

 

نوشته شده در سه شنبه 31 / 3 / 1394برچسب:,ساعت 1:56 قبل از ظهر توسط سایه|

نوشته شده در سه شنبه 31 / 3 / 1394برچسب:,ساعت 1:36 قبل از ظهر توسط سایه|

 

 

بنشسته ام من بر درت تابوک برجوشد وفا

باشد که بگشایی دری گویی که بر خیز اندر آ

 

 

نوشته شده در سه شنبه 31 / 3 / 1394برچسب:,ساعت 1:20 قبل از ظهر توسط سایه|

نوشته شده در سه شنبه 31 / 3 / 1394برچسب:,ساعت 1:17 قبل از ظهر توسط سایه|

 

ماه رمضان با تمام برکتش در راه است

و ما و هوای داغ و امتحان

یکی امتحان خدا و یکی امتحان پایان ترم

و امتحان خدا واجب

و خدایی که کمک می کند

 کمک می کند شک ندارم ...

 

نوشته شده در شنبه 26 / 3 / 1394برچسب:,ساعت 2:51 بعد از ظهر توسط سایه|

 

یا ابا صالح المهدی ادرکنی

 

 

نوشته شده در شنبه 26 / 3 / 1394برچسب:,ساعت 2:46 بعد از ظهر توسط سایه|

 

 

نیستی و به یاد چشمانت ,از خوشی ها بی تو بیزارم...

 

 

نوشته شده در شنبه 26 / 3 / 1394برچسب:,ساعت 2:42 بعد از ظهر توسط سایه|

 

 

چشم به راهم تا تو آیی

 

 

نوشته شده در شنبه 26 / 3 / 1394برچسب:,ساعت 2:39 بعد از ظهر توسط سایه|

 

ما را تحمل غم هست , لیکن فراق ... نه ...

 

نوشته شده در شنبه 26 / 3 / 1394برچسب:,ساعت 2:37 بعد از ظهر توسط سایه|

 

بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است.

 

نوشته شده در شنبه 26 / 3 / 1394برچسب:,ساعت 2:31 بعد از ظهر توسط سایه|

 

عالم زبرایت آفریدم ، گله کردی

از روح خودم در تو دمیدم ، گله کردی

گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند

صد ناز بکردی و خریدم ، گله کردی

جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور

از هرچه که نعمت به تو دادم ، گله کردی

گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم

بر بخشش بی منت من هم گله کردی

با این که گنه کاری و فسق تو عیان است

خواهان توام ، که از ما گله کردی

هر روز گنه کردی و نادیده گرفتم

با این که خطای تو ندیدم ، گله کردی

صد بار تو را مونس جانم طلبیدم

از صحبت با مونس جانت ، گله کردی

رغبت به سخن گفتن با یار نکردی

با این که نماز تو خریدم ، گله کردی

بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان ؟

بس نیست به هر چه که از ما گله کردی ؟

از عالم و آدم گله کردی و شکایت

خود باز خریدم گله ات را ، گله کردی

 

 

 

نوشته شده در شنبه 26 / 3 / 1394برچسب:,ساعت 2:12 بعد از ظهر توسط سایه|

 

 

نیستی و به یاد چشمانت ,از خوشی ها بی تو بیزارم...

                                   .

                                   .

                                   .

 

چشم به راهم تا تو آیی

         .

         .

         .

 

 

ما را تحمل غم هست , لیکن فراق ... نه ...

                     .

                     .

                     .

 

 

 

 

 بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است.

 

 

 

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 11 / 3 / 1394برچسب:,ساعت 12:52 قبل از ظهر توسط سایه|


آخرين مطالب

Design By : Pichak